حتما این ضربالمثل مشهور زبان شیرین فارسی را شنیدهاید که میگوید دل به دل راه دارد. شاید برخی از ما اعتقاد چندانی به این ضربالمثل نداشته باشیم، چون خیلی چیزها را از ته دل خواستهایم، اما به آن آرزو دست پیدا نکردهایم. شاید دلیلش این بوده است که از ته دل و اعماق وجود آن چیز را نخواستهاید یا خیر و مصلحت ما در آن نبوده است. حکایت خانواده ضیغمی و مجاورت و انس آنها با امام مهربانیها داستان غریبی دارد.
آرزوی زائری که در اولین سفر زیارتی خود به مشهد، در کنار مضجع نورانی امام رضا(ع) از اعماق و تهدل از امام رضا(ع) میخواهد که افتخار همجواری با او و سکونت در شهر مقدس مشهد را نصیب او و خانوادهاش قرار دهد. اما لطف امام مهربانیها بسیار بیشتر نصیب او میشود و نهتنها در مشهد ساکن شده، بلکه افتخار پاسبانی و دربانی از آستان رضوی نیز شامل حال او میشود. این افتخار سالهاست که ادامه دارد و خانواده علی ضیغمی، شهروند ساکن محله جاهدشهر، مدتهاست که در سایه حمایت این بارگاه باعظمت و نورانی قرار دارند و زندگی سالم خود و فرزندانشان را مدیون عنایات امام رضا(ع) میدانند.
علیضیغمی، سال 1349در شهرستان گناباد به دنیا میآید. او که از همان دوران کودکی اوصاف امام رضا(ع) و شهر مشهد را شنیده است، بیتاب زیارت و مجاورت آقا در شهر مشهد میشود.
وی در توضیح این مطلب میگوید: در دوران کودکی مطالب زیادی درباره امام رضا(ع)، کرامات و عنایات ایشان شنیده بودم، حتی زمانی که در مراسم شب شهادت امام رضا(ع) در مسجد محله جمع میشدیم و به عزاداری میپرداختیم، امام جماعت مسجد محل درباره زائران پیادهای میگفت که از شهرها و روستاهای دور و نزدیک به طرف شهر مشهد در حرکت هستند و من بزرگترین آرزویم این بود که ای کاش من هم یکی از این زائران پیاده بودم.
این علاقه بیحد و حصر سبب شد که در نوجوانی با مراجعه به کتابهای مذهبی و دینی مطالب بیشتری را درباره زندگی و مهربانی امام رضا(ع) به دست آورده و حتی تعدادی از احادیث منسوب به امام رضا(ع) را نیز حفظ کنم. یکی از معروفترین احادیث این بود که امام رضا(ع) فرموده بودند: «هر کس یکبار به زیارت من بیاید سه بار به دیدنش خواهم رفت، هنگام مرگ، عبور از پل صراط و روز حسابرسی اعمال.»
این حدیث اوج مهربانی و رأفت امام رضا(ع) را نشان میدهد. آرزوی دیدار مشهد و زیارت بارگاه رضوی با گذشت زمان بیشتر و بیشتر میشد و سرانجام این آرزو به حقیقت پیوست و در 14سالگی به همراه خانواده به زیارت حرم امام رضا(ع) مشرف شدیم. زیارت و اقامت 48ساعته ما در شهر مشهد بسیار کوتاه بود و سعی کردم حداکثر استفاده را از این فرصت ببرم، شاید باورتان نشود اما 40ساعت از این فرصت دو روزه را در حرم امام رضا(ع) گذراندم و با تمام وجود معنی حال و هوای معنوی این فضای الهی و خدایی را درک کردم. اما افسوس که این فرصت بسیار اندک بود و با سرعت گذشت، در لحظه وداع با چشمان اشکبار از امام رضا(ع) خواستم که لیاقت همجواری و همسایگیاش را به من عنایت کند و سفر بعدی من به مشهد، برای مجاورت و سکونت در مشهد باشد.
در 14سالگی به همراه خانواده به زیارت حرم امام رضا(ع) مشرف شدیم. زیارت و اقامت 48ساعته ما در شهر مشهد بسیار کوتاه بود و سعی کردم حداکثر استفاده را از این فرصت ببرم
علی نوجوان که از اعماق وجود آرزوی مجاورت و همسایگی امام رضا(ع) را کرده بود، خیلی زود به این آرزو میرسد و علاوهبر مجاورت به خادمی بارگاه رضوی مفتخر میشود.
ضیغمی حالتی منقلب درباره این لطف و عنایت خداوند میگوید: امام رضا(ع) آرزوی مجاورت و آن چیزی را که از ته دل از او خواسته بودم، خیلی زود برآورده کرد و چندسال بعد با قبولی در امتحان کنکور سراسری بهعنوان دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد روانه شهر مشهد شدم. این لحظه بهیادماندنی را هرگز فراموش نمیکنم. در اولین لحظه ورودم به پایانه مسافربری شهر مشهد، حال و هوای عجیب و منقلبی داشتم، به هیچ چیز جز زیارت حرم فکر نمیکردم.
سوار تاکسی از پایانه به طرف حرم مطهر حرکت کردم، حال و هوای عاشقی را داشتم که در حال رسیدن به معشوقش است. وارد صحن شدم و با عجله به طرف ضریح مطهر حرکت کردم، سیل جمعیت در اطراف ضریح میچرخیدند، با تلاش زیاد خودم را از لابهلای جمعیت عبور دادم و هر دو دستم را به پنجرههای ضریح چسباندم. ساعتی را با چشمان اشکبار به راز و نیاز و تشکر از امام رضا(ع) پرداختم بهدلیل اینکه من را پذیرفته بود.
با وجود سنوسال کم و دوری از خانواده هیچ گاه در شهر مشهد احساس غربت و تنهایی نکردم. مشهد برای من شهر آرامش و نزدیکی به امام رضا(ع) بود. از همان سالها هر وقت که در جریان تحصیل و زندگی دانشجویی و شخصی دچار مشکل و گرفتاری میشدم، بدون اینکه به خانواده یا هرکس دیگری بگویم، به حرم امام رضا(ع) میرفتم و امام مهربانیها قبل از آنکه چیزی بگویم، مشکلم را برطرف میکرد و بعد از خواندن نماز شکر دوباره به خانه برمیگشتم. یکی از بزرگترین آرزوهایم خادمی امام رضا(ع) بود، اما تحصیل و درس مانع رسیدنم به این آرزو بود، از طرف دیگر ساکن مشهد نبودم و نمیتوانستم افتخار خادمی حرم را داشته باشم. سالهای تحصیل در دانشگاه با سرعت گذشت، روزهای پایانی تحصیل و فارغالتحصیلی از دانشگاه برایم سخت و ناراحتکننده بود، چون بعد از پایان تحصیل ناچار باید به شهر زادگاهم برمیگشتم و این یعنی فراق و دوری از امام رضا(ع). دلکندن و دورشدن از همجواری ایشان برایم سخت و حتی دردآور بود. دوباره به حرم رفتم و به امام رضا(ع) متوسل شدم و به زبان تضرع و التماس به او گفتم:«حالا که مجاورت شدهام، من را از خود مران، بگذار که در همسایگی تو بمانم، ای امام مهربان که ضامن آهو شدی، ضمانت من را هم بکن.» خوشبختانه اینبار نیز امام رضا(ع) کمکم کرد و در سال 1375 به استخدام شهرداری مشهد درآمدم و اندکی بعد ساکن شهر مشهد شدم.
ساکن محله جاهدشهر بعد از استخدام در شهرداری مشهد، تقاضایی برای خادمی حرم مطهر میفرستد و با قبولشدن تقاضایش، به خادمی افتخاری حرم مطهر رضوی مفتخر میشود.
علی در ادامه میگوید: نخستین کاری که بعد از استخدام در شهرداری پیگیر آن بودم، خادمی افتخاری در حرم امام رضا(ع) بود. به همین منظور درخواست کتبی و اعلام آمادگی خودم را برای انجام این خدمت نوشته و در اختیار مسئولان آستان قدس رضوی قرار دادم، بعد از مدت کوتاهی این تقاضای من از طرف آنها تایید شد و لباس خادمی افتخاری حرم را پوشیدم، اما چون بیشتر روز را تا حوالی غروب در کار اجرایی شهرداری بودم و تمام وقتم در طول روز پر بود، به تقاضای خودم خادمی و دربانی (کشیک شیفت شب) درهای ورودی حرم مطهر رضوی را انتخاب کردم و تا امروز بیش از 14سال است که دربان افتخاری آستان ملائک پاسبان رضوی هستم.
در این مدت دربانی همه درهای ورودی (بالاخیابان، پایینخیابان، طبرسی و خیابان امام رضا(ع)) را تجربه کردهام و بارها و بارها سیل جمعیت مشتاقی را که از نقاط مختلف شهر، کشور و حتی دنیا برای زیارت امام رضا(ع) آمده بودند، مشاهده کردهام. سالهاست که هفتهای یکبار برای رفتن و دربانی حرم مطهر لحظهشماری میکنم و تاکنون هیچ چیز مانع نشده است که از رفتن به این خادمی باز بمانم، حتی در هوای سرد زمستان، کسالت و بیماری نیز با همان حالت مریضی و بیماری به حرم رفتم و به محض ورود به حریم حرم و سلام دادن خدمت آقا، شاداب و سرحال شده و تا صبح در خدمت زائران بودهام. یکی از عنایتها و معجزات امام رضا(ع) به بنده حقیر، این بوده است که در طول این مدت 14سال حتی یکبار هم دیر به محل کشیکم نرسیدهام.
با توجه به دوری راه محل سکونت (جاهدشهر) به حرم مطهر رضوی بارها اتفاق افتاده است که به دلیل مشغله کاری تا ساعت 4و5 بعد از ظهر در شهرداری مشغول بودهام و زمان بیرون آمدن از اداره اصلا فکر نمیکردم که با توجه به بعد مسافت و شلوغی معابر سر موقع به حرم برسم، اما هر بار بهطور معجزهآسایی قفل ترافیک و راهها باز شده و من سر کشیک شبانه خود در حرم حاضر شدهام. به نظرم این اتفاق فقط با عنایت خود امام رضا(ع) بوده است، خیلی از رانندگان حرفهای طیکردن این مسیر طولانی در مدت نیمساعت را باورنکردنی و چیزی شبیه معجزه میدانند.
کشیک شیفت شب حرم مطهر رضوی در طول 14سالی که بهعنوان دربان درهای ورودی حرم مطهر رضوی خدمت کرده است، با روشهای مختلف بازرسی از زائران آشناست.
وی در توضیح بیشتر میگوید: بعد از واقعه خونبار عاشورای حرم رضوی با توجه به احتمال خرابکاری دوباره مزدوران و منافقان به حریم قدس رضوی، اتاقهای بازرسی در ورودیهای حرم مطهر رضوی ایجاد شد و بازرسی بدنی از تمام زائران انجام میشود. بازرسی از زائران براساس چند شیوه و روش انجام میشود که مهمترین این روشها، روش روانشناسانه است. در این روش تمام خادمانی که برای دربانی درهای ورودی حرم مطهر انتخاب میشوند، در چند جلسه آموزشی رفتارشناسی و روانشناسی شرکت میکنند. استادان جلسه درباره نشانههای منفی در یک زائر مشکوک و مظنون مانند اضطراب، نگرانی و عجله توضیح میدهند. دربانها نیز با یادگیری این موارد، با مشاهده این علائم به فرد مورد نظر مشکوک شده و او را مورد بازرسی ویژه قرار میدهند. در یکی از همین موارد زمانی که قصد بازرسی از زائر جوانی را داشتم، با مشاهده نگرانی و اضطراب در چهره او متوجه مشکوکبودن حرکاتش شدم و بعد از بازرسی بدنی از او یک قمه (کارد بزرگ) کشف کردم. بعد از آن بلافاصله این جوان و سلاح سرد کشفشده به بازرسی و حراست انتظامی حرم مطهر تحویل داده شد.
شیوه دیگر و معمولی بازرسی، همین بازرسی ساده بدنی و گشتن جیبها و کیف شخصی زائران زن ومرد است. در این بازرسی تمام بدن با دقت دستکشی شده و در صورت پیداکردن هر نوع وسیله مشکوکی، زائر متوقف و به همراه وسیله و شیء مشکوک به بازرسی حرم معرفی میشود. در یکی از این موارد که بنده شاهد آن بودم، یکی از خادمهای خانم که در حال بازرسی زائران خانم بود، به یکی از زائران زن که تمام بدن و صورت خود را پوشانده بود، مشکوک میشود و در بازرسی بیشتر بدنی متوجه میشود که او یک مرد است. مرد مشکوک که قصد فرارکردن داشت توسط بنده و یکی دیگر از همکاران مرد دستگیر و به حراست و نیروی انتظامی مستقر در حرم تحویل داده شد.
شیوه نوین و جدید بازرسی، استفاده از دستگاههای الکتریکی و حساس هشداردهنده است که در تمامی ورودیهای حرم مطهر نصب شدهاست. این دستگاهها به ورود اشیای مشکوک بهویژه اشیای فلزی بسیار حساس هستند و هر زائری که کوچکترین شیء مشکوکی را به همراه داشته باشد، دستگاه هشدار میدهد و خادمان در ورودی با بازرسی بدنی دقیقتر شیء و وسیله مورد نظر را کشف میکنند. در یکی از همین موارد هشداری ازسوی دستگاههای الکتریکی جدید، فردی که یک فندک اتمی را در پاشنه کفش خود مخفی کرده بود شناسایی و کشف شد، فرد مشکوک نیز تحویل حراست حرم مطهر شد.
هر روز هزاران زائر مشتاق به حرم مطهر رضوی مشرف میشوند، در کنار مردم و شهروندان عادی، مقامات و بزرگان مملکتی نیز با همین اشتیاق و افتادگی به حرم مطهر رضوی وارد میشوند.
دربان آستان مطهر رضوی در توضیح این مطلب میگوید: همه ایرانیها به حضرت رضا(ع) ارادت خاص و ویژهای دارند و هر زمان که بتوانند به زیارت امام رضا(ع) آمده و به قول معروف استخوانی سبک میکنند. این ارادت مختص مردم و شهروندان عادی نیست و بزرگان مملکت نیز چنین ارادت و آرزویی دارند و هر زمانی که فرصتی دست بدهد به زیارت امام رضا(ع) میآیند. من بارها شاهد آمدن رؤسای قوای سهگانه، مراجع بزرگ و وزرای دولت بودهام. این افراد ویژه نیز از همان ایستهای بازرسی و ورودیهای معمولی به حرم مطهر وارد میشوند، البته ورود آنها اندکی متفاوت است. این افراد خاص قبل از ورود به حرم مطهر از طریق هماهنگیهای انجام شده با ریاست حراست حرم مطهر رضوی شناسایی و کارتی با عنوان (کارت یاور) دریافت میکنند. همه کسانی که دارای چنین کارتی هستند میتوانند بدون بازرسی بدنی با همراهانی که دارند وارد حرم بشوند. بیشتر این افراد ویژه در ساعات پایانی شب و زمانی که حرم خلوتتر است با لباس و ظاهری معمولی وارد غرفه بازرسی شده و بعد از نشاندادن کارت یاور وارد حرم میشوند.
من ورود حجتالاسلام والمسلمین لاریجانی، رئیس سابق قوه قضائیه، محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه، آیتا... علوی گرگانی از مراجع تقلید و حجتالاسلام والمسلمین قرائتی را شاهد بودهام، اما در این بین خاطره دیدار سردار سلیمانی از حرم مطهر خاطرهای فراموشنشدنی است. در زمان اوج جنگ با گروه تکفیری داعش در سوریه، خیلی دوست داشتم که با سردار سلیمانی ملاقاتی داشته باشم. اتفاقا در یکی از همان شبها که دربان ورودی باب الجواد(ع) در خیابان امام رضا(ع) بودم، درحال بازرسی بدنی یکی از زائران بودم که ناخودآگاه چشمم به صورت زائر در حال بازرسی افتاد، خیلی سریع چهره سردار قاسم سلیمانی را شناختم و بلافاصله بابت بازرسی بدنی معذرتخواهی کردم. سردار سلیمانی نیز با خوشرویی جوابم را اینگونه داد:«شما مأمور هستید و باید وظیفهتان را درست انجام بدهید. خوش به حالتان، توفیق خدمت در بارگاه رضوی نصیب هرکسی نمیشود، قدرش را بدانید.» بعد از گفتن این جمله به همراه چند نفر از سرداران سپاه که همراه وی آمده بودند، از ایست بازرسی عبور و وارد حرم مطهر شد.
سردار سلیمانی به زیارت بارگاه منور رضوی مشرف شدند، یکی از بچه ها شروع کرد به بازرسی بدنی سردار، من بلافاصله مداخله کردم و از ایشان پوزش خواستم، سردار سلیمانی گفت: شما مأمور هستید و باید وظیفهتان را درست انجام بدهید
کارمند سابق شهرداری منطقه12 که بارها و بارها شاهد کرامات و معجزات حضرت رضا(ع) برای زائران بوده است، یکی از این عنایات را برایمان تعریف میکند.
ضیغمی با اشاره به این خاطره و معجزه امام رضا(ع) میگوید: در روایات تاریخی و خاطرات خادمانی که در طول بیش از هزار سال دربانی این آستان مقدس را انجام دادهاند، معجزات و کرامات بسیاری از حضرت رضا(ع) نقل شده که بخشی از آنها جمعآوری و چاپ شده است.
من نیز در طول این 14سال کرامات زیادی را شنیدهام که یکی از آنها را برایتان نقل میکنم. چندسال قبل که در حال نگهبانی یکی از ورودیهای حرم مطهر بودم، در نیمههای شب، زن و شوهر جوانی که از روی لهجهشان معلوم بود اصفهانی هستند، به سراغم آمدند. این زن و شوهر که بعد از سالها زندگی مشترکشان هنوز بچهدار نشده بودند، به من گفتند: «تا به حال از غذای حرم نخوردهاند و از من تقاضای مقداری اندک حتی به اندازه چند لقمه کوچک از غذای حضرت داشتند تا برای برآورده شدن حاجتشان از آن بخورند.»
مقداری از غذای خودم را که مانده بود برای آنها آوردم و آن زن و شوهر نیز آن چند لقمه را خورده و با تشکر و التماس دعا از حرم خارج شدند. این ماجرا گذشت و بعد از گذشت چندسال یک شب که کشیک حرم بودم، این زن و شوهر اصفهانی را در حالی که فرزندی در آغوش داشتند دوباره ملاقات کردم. هر دونفر دلیل بچهدارشدنشان را عنایت امام رضا(ع) میدانستند، امام رضا(ع) حاجت آنها را داده بود و برای تشکر و زیارت دوباره به حرم امام رضا(ع) آمده بودند.
اکرم قنبریان، همسر علی ضیغمی، نیز متولد شهرستان گناباد است. او که عشق و علاقه زیادی به امام رضا(ع) و همسایگی با ایشان را دارد، با عنایت امام رضا(ع) از طریق ازدواج با همسرش مجاور امام رضا(ع) میشود.
اکرم خانم با تأیید این مطلب میگوید: از همان کودکی علاقه و عشق زیادی به امام رضا(ع) داشتم و در آخرین سفری که برای زیارت حرم امام رضا(ع) به مشهد مقدس آمده بودم، از امام رضا (ع) خواستم که من را نیز به عنوان یکی از مجاوران و همسایگان خودش بپذیرد. در کنار ضریح نذر کردم که اگر این آرزویم برآورده شود، گوشوارههایم را نذر آستان رضوی کنم. خوشبختانه یک هفته بعد از این ماجرا، خانواده همسرم به همراه پسرشان به خواستگاری من آمدند و با موافقت دو خانواده با همسرم ازدواج کردم و برای زندگی به مشهد آمدیم.
با برآوردهشدن این آرزو، همانطور که قول داده بودم، بعد از عقد به زیارت حرم مطهر رفتم و گوشوارههایم را که نذر کرده بودم به آستان رضوی تقدیم کردم. این عشق و علاقه به امام رضا(ع) به حدی است که هر زمان همسرم برای خادمی به حرم مطهر میرود، من و بچهها نیز با او همراه میشویم و در طول شب در حرم مانده و به راز ونیاز و قرآن خواندن مشغول میشویم و هرکاری از دستمان برآید برای دیگر زائران انجام میدهیم و صبح روز بعد به همراه همسرم به خانه برمیگردیم.
خوشبختانه این ارتباط و علاقه در بین فرزندانمان نیز به وجود آمده است و آنها نیز تحت تأثیر این محیط معنوی و دینی به یادگیری و آموزش قرآن رو آوردهاند. زهرا و زهره دو دختر دوقلوی من هستند که با وجود سن وسال کم، 5جزء قرآن را حفظ کرده و با شرکت در مسابقات قرآن استان موفق به کسب رتبه برتر استان شدهاند. حمیدرضا، پسر کوچکم نیز که کلاس اول ابتدایی است، در حال حفظ کردن جزء پایانی قرآن است و خواندن قرآن و زیارت خاصه حضرت رضا(ع) را در مدرسه برعهده دارد. او نیز مانند پدرش آرزوی خادمی افتخاری حرم امام رضا(ع) را دارد و امیدوار است که بهزودی آرزویش برآورده شود. در مجموع تمام خانواده ما تحت تأثیر مجاورت و مؤانست با بارگاه رضوی، با تربیت قرآنی بزرگ شدهاند و ما داشتن این خانواده سالم و همراه را مدیون امام رضا(ع) و عنایات او هستیم.
علی ضیغمی که سالهاست افتخار مجاورت و خادمی افتخاری حرم رضوی را دارد، معتقد است که مجاوران باید به این مجاورت افتخار کنند و مجاوران خوبی برای امام رضا(ع) و زائرانش باشند.
ضیغمی با تأکید بر این موضوع میگوید: مجاورت و همنشینی در شهر امام رضا(ع) افتخاری است که نصیب هرکسی نمیشود، من هر روز شاهد حضور زائران ایرانی و خارجی زیادی هستم که با دلی پر از درد و رنج اما پر از امید به حرم مطهر رضوی مشرف میشوند و بعد از ساعاتی با دلی شاد و آرامش قلب به شهر و دیار خود بازمیگردند.
من در زندگی خودم، معجزات زیادی از امام رضا(ع) دیدهام و همه موفقیت و پیشرفت زندگیام را مدیون عنایات و توجه امام رضا(ع) هستم، من معتقدم اگر زائر یا مجاوری از ته دل از امام رضا(ع) چیزی بخواهد بهطور قطع ویقین حاجتش برآورده خواهد شد. ای کاش قدر همجواری با امام رضا(ع) را بدانیم و هرکدام یک خادم افتخاری خوب برای زائران امام رضا(ع) باشیم. بهعنوان یک مجاور حداقل کاری که میتوانیم بکنیم این است که هفتهای یکبار به زیارت امام رضا(ع) برویم و از این مجاورت معنوی و نورانی بهره لازم و کافی را ببریم.